Solution Caves
در این عکس شکل های مختلف تشکیل غار وسنگواره های داخل آن، نشان داده شده است. در این مقاله متوجه تنوع این رسوبات خواهید شد
این نوع غارها، بر اثرحل املاح معدنی موجود در صخره های سطح زمین، توسط اسید داخل آب، ایجاد می شوند. زمین های صخره ای که در آن ها غارها شکل می گیرند، از جنس سنگ های کربنات هستند مثل سنگ هائی با ترکیبات آهکی، دولومیت، مرمر یا گچ. در خیلی از مواقع این ترکیبات مثل چسب، دانه های ماسه و سنگ ریزه را به یکدیگر وصل می کنند و به این ترتیب سنگ های بزرگ درست می شوند
معمولاً غارها در جاهائی تشکیل می شوند که این صخره ها، در زیر سطح آب قرار گرفته باشند. بعد از مرحلهٔ حل ترکیبات کربنات توسط آب و ایجاد غار، سطح آب بتدریج پائین می رود و از طریق منافذ ریزی، هوا به داخل غار وارد می شود.شکل ها و فرم های معدنی، بتدریج و در مرحلهٔ بعدی ایجاد می شوند. در این قسمت با مهم ترین اصطلاح ها و متداول ترین اشکال رسوبات داخل غارها، آشنا می شوید. موضوع ها بر حسب حروف الفبای لاتین، تنظیم شده اند
Anastomosis
به شکل گیری یک شبکه متشکل از شاخه ها، شعبه ها، اتصال و ارتباط کانال های زیرزمینی در یک سطح افقی را می گویند.این شبکه غار یا راهروئی بر اثر حل تدریجی و در مسیر آرام جریان آب که بر روی یک سطح افقی در زیر زمین وجود داردو یا ترک ها وشکستگی های موجود در سنگ های آهگی ، ایجاد می شود. بر حسب ساختار سنگ ها قطر تونل ها متفاوت است . یک قطر می تواند حداقل ۱۰۰ میلی متر و شبکه ای از تونل ها، صدها متر باشد. بلند ترین نوع آن ۴ کیلومتر، با پاساژهای برفی، کلسیت سفید و کانال های آبی درغار »فورت ستان تون« در نیومکزیکو قرار دارد
انواع غارها از دیدگاه علمی مقالات: دیو بونل، جونا بولی و و تونی والت هام گرد آوری و ترجمه: شراره غازی
در این مقاله با انواع غارها و متداول ترین رسوبات آن ها آشنا می شوید. مخاطبین، افرادی هستند که در زمینهٔ غارشناسی تخصص علمی ندارند، اما علاقمند هستند که درک علمی ساده ای از این قسمت از محیط زیست داشته باشند هنگامی که در داخل غارها هستید، به نرمی و بااحتیاط حرکت کنید. هر قدرکه بخواهید می توانید به آن ها نگاه کنید، ولی لطفاً به هیچ وجه به آن ها دست نزنید. هزاران سال برای تشکیل هر جسم، هر قدر کوچک، وقت صرف شده است. اگر غارها و رسوبات داخل آن ها آسیب ببینند، هیچ راهی برای ترمیم آن ها وجود ندارد. آن رسوبات تخریب شده را برای همیشه از دست داده ایم. از دیدن آن ها لذت ببرید ولی آن ها را همان طوری که هستند برای بازدیدکنندهٔ بعدی باقی بگذارید شعار غارنوردان این است هیچ چیزی را با خود از غار به بیرون نبرید، مگر عکس و خاطرهٔ خوش، و هیچ چیز از خود را در داخل غار نگذارید، حتی رد پا. غار را همان گونه که به آن وارد شدید، ترک کنید
انواع غارها غارها را می توان بر اساس چگونگی شکل گیری، تقسم بندی کرد غارهائی که بر اثر حل شدن املاح معدنی در آب ایجاد می شوند Solution Caves غارهائی که براثر جریان لاوا درست می شوند Lava Tube Caves غارهای دریائی Sea Caves غارهای یخچالی و فرسایشی Erosional and Glacier Caves غارهای نمکی Salt Caves ادامه دارد |
چک کردن طناب ! یکی از اصول اولیه غارنوردی فنی تکنیکهای
غارنوردی آلپی، که تکنیکهای سبکبار هم نامیده می شوند، مبتنی بر صعود و
فرود بر روی فقط یک رشته طناب می باشد و بدین دلیل به آن تکنیکهای تک
طنابه می گویند . (Single Rope Technique ) که مخفف آن SRT است . SRT نوین ترین شیوه پیمایش غارهای عمودی است که از دهه 70 تاکنون مورد استفاده قرار می گیرد .
در تکنیکهای SRT هیچ طناب پشتیبان و حمایتی وجود ندارد، بنابراین یک تک طناب تنها رشته زندگی غارنورد محسوب می گردد. هدف از نصب کارگاههای مجدد Rebelay در
بین مسیر، حفظ طناب از لبه های تیز و برنده یا مسیرهای در معرض ریزش آب
جهت جلوگیری از وارد آمدن آسیب به طناب است. غارنوردی که مسیر را آماده می
کند با دقت تمام طناب را از عوامل مخرب دور نگه میدارد که این امر نیاز به
تجربه و مهارت دارد .
با وجود تمام
اقدامات پیشگیرانه جهت حفظ طناب، عواملی همچون ریزش سنگ، نصب ناصحیح
کارگاه مجدد، استفاده نادرست ابزار بر روی طناب، عدم شستشوی طناب پس از هر
بار استفاده در غار، استفاده از طناب در مکانی که از آن اطلاعی نداشتیم و
.... ممکن است به هسته یا روکش طناب آسیب وارد کرده باشند .
این آسیب در
محیط خارج از غار با یک بررسی ساده براحتی قابل تشخیص است، اما به محض
ورود ما به دنیای زیر زمین و تاریکی مطلق و محدودیت نور و بینایی، کاملا
خارج از دید و مخفی می ماند و مثل یک بمب ساعتی ممکن است در اولین فرود،
منجر به پارگی طناب و یک فاجعه گردد !
چک کردن طناب،
تنها رشته زندگی غارنورد، اولین اصل قبل از ورود به دنیای زیر زمین است.
صرف کردن دقایقی برای چک کردن طنابها، هزینه اندکی است که شما برای یک عمر
لذت بردن از غارنوردی می پردازید. این کار می تواند توسط تمام اعضای تیم
انجام پذیرد. سانت به سانت طناب را زیر انگشتان خود تا بزنید تا اگر
شکستگی مخفی در هسته طناب وجود دارد، آنرا لمس کنید. همزمان طناب را بدقت
بازرسی کنید تا صدمات روکش طناب از قلم نیوفتد !
قسمت های آسیب دیده و مشکوک را با زدن یک گره پروانه از طناب خارج کنید ! (به
کارآموزان هشدار دهید که هنگام عبور از گره از این حلقه خارج شده جهت نصب
خودحمایت استفاده نکنند! روش صحیح عبور از گره را قبل از ورود به غار
تمرین کنید !)
آماده سازی
طناب شامل زدن یک گره هشت در انتهای طناب و بیرون نگه داشتن آن از کیسه
بار است. سپس، همزمان که طناب را چک می کنید، شخص دوم آنرا داخل کیسه بار
جمع می کند. سر طناب را هم جهت نصب کارگاه آماده نگه میدارید. می توانید
آنرا به انتهای طناب گره زده و داخل کیسه بار قرار دهید تا هنگام نصب
کارگاه براحتی آنرا پیدا کنید .
هرگز وارد غار نشوید مگر اینکه گره انتهای طناب را ببینید و اطمینان حاصل کنید که طناب چک شده است .
ممکن است چک
کردن سانت به سانت برای تعداد زیادی طناب بسیار زمان بر به چشم آید، اما
این زمان در برابر یک عمر غارنوردی لذتبخش بسیار ناچیز است!
با
خبر شدیم در جریان برنامه اکتشافی تیم کارگروه غارنوردی هیئت کوهنوردی استان مرکزی
با کشف و پیمایش چاهی 215 متری، رکورد عمیق ترین تک چاه طبیعی ایران شکسته شد،
شرح این پیمایش را از وبلاگ غارنورد (یوسف سورنی نیا) می
خوانیم:
طی
تماسی تلفنی از آقای علی هکی مسئول کار گروه غارنوردی هیئت کوهنوردی استان مرکزی
اعلام گردید:
روز
گذشته (سه شنبه 10/3/1390) در یک برنامه یک روزه غارنوردی، چاهی که پیشتر به وسیله
جی پی اس دهانه ان مشخص گردیده بود و بر روی خط الراس کوه شهباز واقع شده، با
همراهی چند تن از غارنوردان و کوهنوردان این گروه مورد بازدید فنی قرار گرفت و بعد
از رول کوبی با بولت های 10 میلیمتری و ایجاد 12 کارگاه استاندارد به روش اس ار تی
توانستند در مدت زمان 10 ساعت فعالیت طاقت فرسا در تاریکی این چاه که فاقد هر گونه
مکان جهت اطراق و استراحت برای چند نفر می باشد به عمق بیش از 215 متری دست یابند و
در آن جا در برخورد با بستر شن و ماسهای این چاه بسیار عمیق متوقف شده و غارنوردان
بعد از احتساب حدودی متراژ غار با کمک طنابهای مورد استفاده شده و جمع آوری ثابت
گذاری های خود، از چاه خارج شدند.
با
توجه به رکورد عمیق ترین چاه ایران که در کوه جهانبین شهر کرد قرار داشت (با عمق
142 متر) این چاه با این عمق اکنون رکورد عمیق ترین چاه ایران را از آن خود کرده و
به نام کارگروه غارنوردی هیئت کوهنوردی استان مرکزی ثبت خواهد
شد.
ضمن
عرض تبریک به آقای علی هکی مسئول کارگروه غارنوردی هیئت کوهنوردی استان مرکزی و
سرپرست این برنامه برای ایشان و همراهانشان آرزوی موفقیت بیشتر را در اجرای برنامه
های غارنوردی داریم.
اسامی
تیم غارنوردی و کاشف عمیق ترین چاه کشور :
1-
علی هکی (سرپرست برنامه)
2-
علیرضا داودیان
3-
داود بهرامی
4-
علی یوسف
5-
ولی خسروی
دوستان
اراکی و کاشف این چاه هنوز نامی را برای ان انتخاب نکرده اند و در صورت نامگذاری و
کسب گزارش دقیق و کامل برنامه به اطلاع خواهیم رساند.
منبع: وبلاگ غارنورد (یوسف سورنی
نیا)
کشف و پیمایش این چاه و دستیابی به رکوردی
تازه در عمیقترین چاههای طبیعی ایران را به آقای علی هکی، اعضای گروه و هیئت
کوهنوردی استان مرکزی تبریک فراوان میگوییم، بدون شک این رخداد یکی از اتفاقات مهم
در غارنوردی کشورمان خواهد بود، با آرزوی موفقیت برای گروه و کلیه غارنوردان
ایران.
قرنها قبل از اینکه پای انسانهای معاصر به غار کتلهخور برسد،
انسانهای اولیه آنجا را به عنوان سکونتگاه خودشان انتخاب کرده بودند…
گروه مجلات همشهری: در بزرگترین غار خشکی، آبی و آهکی جهان، که در ۱۶۵
کیلومتری جنوب غربی زنجان و پنج کیلومتری شهر گرماب قرار دارد، حتی مراسم
جشن عقد و ازدواج هم برگزار میکنند. این غار، خفاش هم دارد و اگر از
تماشای پرواز خفاشها بالای سرتان و آویزان شدنشان از قندیلها و ستونهای
غار لذت میبرید، میتوانید سری به آن بزنید و البته در کنار خفاشها،
شگفتیها و عجایب دیگری هم انتظارتان را خواهند کشید.
این غار، در یک منطقه مستطیلی شکل به وجود آمده و دهانهاش در ۱۷۰۰ متری از سطح دریا قرار گرفته. مجید یوزباشی، شش سال است که مدیریت مجموعه غار کتلهخور را به عهده دارد:
« این غار متعلق به دوره سوم زمینشناسی است و هفت طبقه دارد که تا به حال فقط چهار طبقه از آن شناسایی شده است. طبق آن چیزی که ما از پدران و پدربزرگهایمان شنیدهایم، مردم بومی در سال ۱۳۰۰ آنجا را کشف کردهاند. حفرهای در دامنه جنوبی کوه ساقیزلو و کمی بالاتر از رودخانه خشک وجود دارد که قبلا به شکل یک طاق مثلثی و کوچک بود با قطر ۷۰ سانتیمتر اما بعدها که حاشیههایش را تراشیدند، اندازه حفره به یک و نیم متر رسید. از این دهلیز که عبور کنید، دالانها و معابر کوچک و بزرگی را میبینید که وسعت بعضی از این دهلیزها، به ۳۰۰-۲۰۰ متر مربع هم میرسد.» کف دهلیزها و دالانها، ناهموار است اما وقتی قرار باشد بشر حس کنجکاویاش را ارضاء کند، به هر سختی هم که شده، وارد غار میشود؛ مثل غارنوردان اولیه که ۴۰۰ متر اول غار را به صورت سینهخیز طی کردند.
البته چون آب روان کف غار را ساییده، حرکت سینهخیز، غارنوردان را زخمی نمیکرد: «۵۰ متر بعد از دهانه غار، وارد سالن بزرگی در غار میشوید که گنجایش هزار نفر را دارد. دالانهای ورودی که در ابتدای غار وجود دارد، قبلا خیلی تنگ و باریک بود اما بعدها با عملیاتهایی که روی آنها انجام دادند، عریضتر شدند.» ته یکی از دالانهای طبقه اول غار، دهلیز بزرگی وجود دارد که در کف آن اسکلت حیوان چهارپایی نقش بسته است. اسکلتی که اصلا سر و شکل معمولی ندارد. از روی استخوانبندی جالبش، به نظر میآید حیوانی عجیب و غریب و متعلق به دورانهای گذشته تاریخی باشد: «۱۰۰ متر جلوتر از دهانه غار کتلهخور، نشانههای حیات انسانی به خوبی دیده میشود. گفتهمیشود که ۸۰ اسکلت بوده اما اینطور نیست. استخوانهایی که در کف غار است، همگی تکهتکه هستند و به شکل اسکلتهای مجزا از هم وجود ندارند. کنار اسکلتها، سفالهای قدیمی به رنگ تیره دود زده وجود دارد که به نظر میآید متعلق به هزاره دوم قبل از میلاد باشد. یک نظریه دیگر هم میگوید که اسکلتها متعلق به دوره ایلخانان است. اما این نظرات با هم مغایرت دارند.
واقعا معلوم نیست که صاحبان این اسکلتها در چه دوره زمانی میزیستند.» محلیها به قسمتی که این اسکلتها پیدا شده، یورت یری میگویند که به معنای محل زندگی است.
اسم غار از کجا آمده؟
روایتهای عجیبی درباره اسم این غار وجود دارد. قدیمیها میگویند که از پدرانشان شنیدهاند که در غار، موجودی وحشی زندگی میکرده که اسمش کتله بوده. خوری هم که به دنبال کتله آمده، به معنای خوردن است. یعنی اگر این موجود چیز خوردنیای میدید، بیرون میآمد و بعد از خوردنش، دوباره به غار برمیگشت. عده دیگری هم میگویند اسم غار در اصل کلهر بوده. کلهر، مردی بوده که در این غار زندگی میکرده. او، دو خواهر داشته که یکیشان در آق گنبد، که روی تپه بوده، زندگی میکرده و دیگری هم در دهی به نام قیزلار کندی. کلهر، برادر آنها هم از درون غار مراقب خواهرانش بود. اما بعضی دیگر هم خلاف این ادعاها را دارند. میگویند واقعیت قضیه این است که در بعضی از مناطق غربی ایران، به کوههای کمارتفاع کتل میگویند.اما در آخرین بررسیهای که بهوجود آمده کتله به معنی پستیوبلندی و خوره به معنی راحتیوآسانی است.خود محلیها یا همان مردم گرماب، به غار کتلهخور، کتل کوتول هم میگویند.
کشف غار
از انسانهای کنجکاو اولیه و بومیهای شهر گرماب که بگذریم، میرسیم به سال
۱۳۳۰، به زمانی که اسداللـه جمالی، یکی از مردانی که در بخش کوهنوردی
استان زنجان فعالیت میکرد، از وجود غار مرموز کتلهخور با خبر شد: «جمالی
یک سال بعد از کشف غار به همراهی تیمی از کوهنوردان زبده، غار را پیمایش
میکنند. بعد از پیمایش، مقالههای زیادی درباره غار مینویسد که در
روزنامههای آن زمان چاپ میشود. سال ۸۶ هم سه اکیپ ایرانی، سوئدی و آلمانی
به کتلهخور آمدند. در سه هفتهای که در ایران اقامت داشتند، کروکی
مسیرهای شناسایی شده در غار را کشیدند.»
زیباییهای غار
غار کتلهخور که هنوز هم خصلت مرموز بودن را همراه زیبا بودنش حفظ کرده، پر
است از ستونهای بزرگ آهکی. جالب اینکه همین ستونهای آهکی، غار را سرپا
نگه داشتهاند. غارها معمولا در مکانهای آهکیای که آب زیرزمینی یا سطحی
در آنها جریان دارند، به وجود میآیند. آبی که املاح آهکی دارد، در غار
جریان پیدا میکند. وقتی که میزان املاح آهکی زیاد شود، به شکل رسوبات
بیکربنات از قطرات آب جدا میشوند و روی کف یا سقف غار قندیلهای منحصر به
فردی را به وجود میآورند. غار کتلهخور هم به این شکل به وجود آمده است.
وارد آنجا که شوید، آنقدر زیبایی و شگفتی دارد که ممکن است ساعتها
بگذرد و شما متوجه گذر زمان نشوید. تماشای پدیدههای غار چه استالاکتیتها
(چکندهها) و چه استالاگمیتها (چکیدهها) به رنگهای مختلف، قندیلهای
تو خالی که جزو کمیابترین نوع قندیلها هستند، به غار جلوه ویژهای داده
است. یوزباشی در ادامه میگوید:«میدانها و تالارهای بسیار زیبایی در این
غار وجود دارد که به شکل اشیاء هستند. مثل تالار عروس و داماد، اتاق عقد،
سه راهی کوهی، نخل سوخته، میدان پنجشیر، دست شیطان، پای سگ، پای فیل،
مریم مقدس، میدان شمع، دو جادوگر، شتر با جهاز و شیر خوابیده. در این غار
قندیلهایی به شکل سوزنی، پرهای، توخالی، گل کلمی وجود دارد که اگر کل
غارهای دنیا را بگردید، نمیتوانید همه انواع قندیلها را درون آن پیدا
کنید. اما در غار کتلهخور وجود دارد.»
بعضی از قندیلهایی که از سقفآویزان هستند، به خاطر ناخالصی و ترکیباتی که
در خود دارند، به رنگهای مختلف درآمدهاند. برخی دیگر هم که ناخالصی
کمتری دارند، آهکشان بسیار خالص است و به همین خاطر به شکل بلورهای
شیشهای بسیار شفاف دیده میشوند. تماشای قندیلها موقعی که نور از
میانشان عبور میکند، واقعا دیدنی است:«میگویند انتهای غار کتلهخور به
غار علیصدر در همدان میرسد. اما کسی هنوز این مساله را ثابت نکرده. از هفت
طبقه غار فقط چهار طبقه آن شناسایی شده است. تنها موجودی که میتواند در
غار کتلهخور زندگی کند، خفاش است. خفاش، پستانداری است که بهشدت از نور
گریزان است و تاریکی غار را خیلی دوست دارد.»
سینمای سهبعدی
اما یک خبر خوش! بهتر است این خبر خوش را از زبان خود یوزباشی بخوانید: «تا
الان حدود ۳۰ کیلومتر از غار شناسایی شده است. برای کسانی که بیماری
دارند یا سنشان بالاست، امکان ویژهای را در نظر گرفتهایم. قرار است
برای اولین بار در کشور اولین سینمای سه بعدی در غار نصب شود و از بخشهای
شناسایی شده، صعبالعبور و طبقات زیرین، فیلمبرداری شده و برای
بازدیدکنندهها نمایش داده شود. برای دیدن این فیلم و تصاویر غار از مناطق
صعبالعبور، بازدیدکنندهها باید از عینکهای ویژهای استفاده کنند تا
بتوانند مناظر داخل غار را به شکل سهبعدی ببینند.»
عروسی در غار
گرمابیها، مراسم عروسی هم در این غار برگزار میکنند. برایتان عجیب است؟
یوزباشی، در این باره میگوید که: «خودم یکی از کسانی بودم که نه سال پیش
جشن ازدواجم را در غار کتلهخور برگزار کردم. وقتی این موضوع را با همسرم
در میان گذاشتم، خیلی هم استقبال کرد. خیلی از مردم مراسمهایشان را در
این غار برگزار میکنند.» تصور کنید عروس خانمی با یک لباس پر از چین و
کفشهای پاشنه بلند روی پستی، بلندیهای غار که قطعا لباس سفیدش را کثیف
میکند، راه برود. اما حالا خیلی از عروسو دامادها به این رسم عادت
کردهاند. گرمابیها مراسم عروسی فرزندانشان را در سه روز برگزار میکنند.
بعدازظهر روز سوم، آقا داماد دست نوعروسش را میگیرد و همراه اعضای نزدیک
خانواده به مدت یک ساعت به غار میروند و جشن را آنجا ادامه میدهند. از
نظرمردم گرماب، برگزاری عروسی در غار برای عروس و داماد خوشیمن است.
داستان مردان گمشده در غار کتلهخور
روایتهای جالبی درباره غار عجیب کتلهخور وجود دارد. اما واقعیترین
داستان یا بهتر بگوییم حادثه این غار هفت طبقه و مرموز، برمیگردد به سال
۱۳۳۰٫ به زمانی که آوازه این غار عجیب بین مردم پیچیده بود و همه درباره آن
حرف میزدند. تنها رفتن به غاری که کسی از چم و خمش خبر نداشت، ریسک
بالایی بود و ممکن بود به قیمت از دست دادن جان تمام شود. ولی شش نفر از
اهالی کنجکاو روستای گرماب اعلام آمادگی کردند تا سر از راز این غار
دربیاورند. به خصوص اینکه بین مردم شایعه شده بود که در این غار، طلسمی
وجود دارد که به هیچ بنی بشری اجازه جستوجو نمیدهد. شش ماجراجوی گزارش ما
هم برای اینکه بفهمند واقعا این طلسم وجود دارد یا نه، با کمی آذوقه و آب
و چراغ نفتی راهی غار شدند. اینطور هم برنامهریزی کرده بودند که صبح
بروند و تا ظهر برگردند.
اما این تجسس که قرار بود صبح تا بعدازظهر باشد، یک هفته به درازا کشید. بهطوری که همه فکر میکردند طلسم غار آنها را گرفتار کرده و همگی از بین رفتهاند. داستان این شش نفر که الان سن و سالی ازشان گذشته و شاید هم فوت شدهباشند را مجید یوزباشی روایت میکند:«زیباییهای غار، جستوجوگران حسابی مبهوت خودش کرده بود. آنها بیتوجه به اینکه از دهانه ورودی غار چقدر دور شدهاند، همینطور جلو میرفتند. برای محکمکاری هم روی قندیلها را با زغال علامتگذاری میکردند تا زمان برگشت، راه را گم نکنند. بعد از مقداری پیشروی کردن تصمیم گرفتند برگردند. اما راه را گم کردند. ترس و اضطراب به جان گروه چنگ انداخته بود و فکر میکردند اسیر طلسم غار شدهاند.» اما ناامید نشدند و به حرکتشان ادامه دادند تا بتوانند راه خروج را پیدا کنند. اما وارد هر معبر و دالانی که میشدند، به در بسته میخوردند.
سه روز از روزی که وارد غار شده بودند، میگذشت اما هنوز نتوانسته بودند راه را پیدا کنند:«گم کردن راه خروج از یک طرف، تمام شدن آذوقه و نفت چراغها هم از طرف دیگر، اعصاب همه را حسابی به هم ریخته بود. سه روز شد پنج روز. اوضاع خیلی بدی بود. همه خطر مرگ را بیخ گوششان احساس میکردند. سرما و تاریکی غار آزار دهنده بود. فکری به ذهنشان رسید. لباسهایشان را سوزاندند تا با آتش آنها، هم سرمای غار را تحمل کنند و هم راه خروج را پیدا کنند. لباسها که تمام شد، رفتند سراغ کفشهایشان. کفشها را به شکل نوارهای باریک بریدند و آنها را هم سوزاندند.» بی غذایی و ضعف بدنی، توانشان را از بین برده و نیمه جان گوشهای افتاده بودند. نه لباسی داشتند که از سرمای غار در امان باشند، و نه کفشی که با آن راه بروند. شبح مرگ بالای سر مردان جستوجوگر پرسه میزد:«از سویی دیگر در روستای گرماب غوغایی بود. بعد از یک روز وقتی خبری از ماجراجویان نشد، خانواده و بستگانشان به این نتیجه رسیدند که طلسم غار آنها را اسیر کرده و دیگر برنمی گردند.
اما نمیتوانستند دست روی دست بگذارند. فکری به ذهن اهالی رسید. همه طبل و دهل و هر وسیله صداداری که میتوانست صدا را به گوش گمشدگان برساند، با خود برداشتند و به غار رفتند. آنها جلوی در غار بر طبل و دهلهای شان میکوبیدند و گروهی هم شروع به جستوجو کردند، بالاخره تلاشها بعد از یک هفته نتیجه داد و اهالی گروه شش نفره را در حالی که رو به مرگ بودند، پیدا کردند.»
خرافاتی درباره غار کتلهخور
به گفته یوزباشی، خرافات زیادی درباره غار کتلهخور در میان مردم وجود
دارد: «مثلا میگویند درویشی از اصفهان به گرماب آمد و از یکی از اهالی
منطقه پرسیده که در شهر شما غاری به نام کتلهخور وجود دارد؟ فرد گرمابی هم
گفت بله و تصمیم گرفت تا با درویش همراه شود و به غار برود تا ببیند
موضوع از چه قرار است. درویش از او پرسید سواد داری؟ آن فرد جواب میدهد
که نه، در حالی که سواد داشته. درویش و شخص گرمابی با هم به غار میروند.
درویش از جیبش کتابی درمیآورد و وردهایی را میخواند. فرد گرمابی هم زیر لب تکرار میکند. یکدفعه جمجمهای ظاهر میشود. جلو میآید. درویش با جمجمه حرف میزند. دوباره دعایی میخواند و جمجمه، پی کارش میرود.» وقتی درویش و فرد گرمابی به خانه برمی گردند، درویش به او میگوید اینجا طلسم دارد و تا جایی که میتوانید، به آنجا نزدیک نشوید. گرمابی میپرسد با آن کله چه صحبتی کردید؟ با این سوال درویش مچ فرد گرمابی را میگیرد و میگوید تو که گفتی سواد نداری؟ او هم میگوید بله، ندارم. درویش جواب میدهد اگر سواد نداشتی و آن دعاها را نمیخواندی، نمیتوانستی کله را ببینی.
یکی دیگر از خرافاتی که درباره غار کتلهخور وجود دارد، این است که مردم میگویند در زیر کوه کتلهخور، کوه دیگری وجود دارد که تمامش از آرد سفید ساخته شده است. یا اینکه دریاچهای دارد که آبش خیلی گوارا و شفاف است و کناره و انتهای این دریاچه اصلا دیده نمیشود. یا میگویند در وسط غار، کوههای بلندی وجود دارد و در شکاف یکی از این کوه ها، حفره کوچکی وجود دارد که از درون آن حفره، دریای خیلی وسیعی دیده میشود.